متن کوتاه زمستانی برای استوری و کپشن به همراه عکس نوشته

متن کوتاه زمستانی برای استوری را در روزنو قرار داده‌ایم. برف می‌تواند حس ملانکولی، نوستالژی و حتی غم را القا کند. در آثار نویسندگان روسی مانند داستایفسکی، برف اغلب با این احساسات همراه است و جوی ایجاد می‌کند که بیننده را به تفکر وامی‌دارد.

متن کوتاه زمستانی برای استوری

جملات کوتاه درباره برف و زمستان

دنبال من می گردی و حاصل ندارد !

موجی که عاشق می شود ساحل ندارد !

باید ببندم کوله بار رفتنم را

مرغ مهاجر هیچ جا منزل ندارد

من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی

از برف اگر آدم بسازی دل ندارد !

چه حسی بود در قلبم شبیه کوچه برفی

به راه کوچه ی برفی تو را از خود جدا کردم

نفهمیدم که می میرم نباشی مثل پروانه

تو را من در ته این کوچه ی برفی رها کردم

بــــــــــــــــــرفــــــــــــــــــــــــــــــــ

در دیدگانِ چشمانِ مردم می رقصد و پاکی اش را به رخمان میکشد…

صبح سرِحال تر از همیشه پرده را با وَلَع کنار زدم و با لذت به تماشایِ برف ایستادم…

تو دلم : خــدایـــــا شکرت…. چه زود جوابمو دادی…شرمندتم….

همین دیشب بود که گله میکردم از نباریدنِ برف…

ببااااااااار… با غرور ببااااااار…

لحظه هاتون سفید مثلِ برف

آهای زمستان

حواست جمع باشد که دور تو و تمام عاشقانه هایت را خط خواهم کشید

اگر با آمدنت او حتی یک سرفه کند . . .

نــــه حوصله ی دوســت داشتن را دارم

نــــه میخواهم کسی دوستم داشته باشد

ایـــن روزها ســـردم مثل دی… مثل بهمن… مثل اسفند… مثل زمـــستان

احــساسم یـــخ زده… آرزوهایم قــندیل بسته…

امیــدم زیر بهمن ســرد احساسم دفن شده…

نـــه به آمـــدنی دلخوشم و نـــه از رفـــتن کسی غمگین…

ایـــن روزها پـــر از “ســکوتم”

تلخ چون من…

برای من زمستانی را آرزو کن که کوچه هایش پربرف باشد

مردمانش ساده

و خانه هایش گرم و بی ریا . . .

سرد است هوا

بیرون اگر می روی

دست های مرا هم با خودت ببر!

پشت پنجره اولین برف زمستانی را نگاه میکنم

خانه گرم گرم است اما بدنم از سرما میلرزد

نمیدانم از برف است یا از تنهایی

برای خود چای میریزم پتو را بدورم میپیچم شاید کمی گرم شوم

بی فایده است دستانم پاهایم چون تکه ای از یخ سرد سردند

به تو فکر میکنم آه میکشم بخود میگویم

یکی باید باشد

یکی که دستانش

آغوشش

نگاهش

احساسش

گرمابخش زندگیت باشد

یکی مثل تو

تویی که ندارمت . . .

گاهی قبل از مرگ تمام می شوی…

و قبل از پایانِ قصه

بی صبرانه بـه سرانجام‌ِ خود نزدیک میشوی….

قبل از عاشقی…ویران

قبل از باران….خیس

و قبل از برف….یک آدم برفی میشوی…

چه‌می‌توان‌ کرد وقتی

پس از ساعتها نواختن ،گاهی…

شنیده نمیشی!

مطالب مشابه: متن درباره زمستان زیبا؛ جملات عاشقانه توصیف فصل زمستان عاشقانه

جملات کوتاه درباره برف و زمستان

دلم یک زمستان سخت میخواهد

یک برف

یک کولاک

بـه وسعت تاریخ

که ببارد

که ببارد

و تمام راه‌ ها بسته شوند

و تـو چاره‌ ای جز ماندن نداشته باشی

و بمانی

‌قول داده بودی

با اولین برف بـه خیابان برویم

و آدم برفی رویایی مان را بسازیم

امروز برف آمد

اما

چطور انتظار کسیکه نیست را بکشم

هویج را در سوپ ریختم

دکمه ها را بـه لباسم دوختم

کلاه را بر سرم گذاشتم

دوتکه چوب را در شومینه انداختم

قدری برف برداشتم

سردی روز قرار را

حس کردم و

در حسرت دستان گرمت سوختم…

شعر زیبا برفی برای استوری

گل یخ زمستان تو هستم

اسیر ناز چشمان تو هستم

مرا پرپر مکن ای جانم ای دوست

که من مشتاق دیدار تو هست

دعا میکنم غرق باران شوی

چو بوی خوش یاس و ریحان شوی

دعا میکنم در زمستان عشق

بهاری ترین فصل ایمان شوی

مواظب گرمای دلت باش تا کاری که زمستان با زمین کرد ، زندگی با دلت نکند

به که گویم که تو منزلگه چشمان منی

به که گویم که تو گرمای دستان منی

گرچه پاییز نشد همدم و همسایه ی من

به که گویم که تو باران زمستان منی

وقتی می رفتی بهار بود ، تابستان نیامدی ، پاییز شد ، پاییز که نیامدی پاییز ماند ، زمستان که نیایی باز پاییز می ماند ، تو رو خدا فصل ها رو به هم نریز

باران یا برف ، چه فرقی میکند ؟

تو که باشی ، هوا که هیچ ؛ زندگی خوب است . . .

تا وقتی تو هستی که دستانم را بگیری ، آرزو میکنم هر روز زمین بخورم !

کاش تابستانها هم برفی بود !

شعر زیبا برفی برای استوری

فصل که رخت عوض می کند دوباره عاشقت می شوم . . .

گیرم زمستان باشد و من آهسته روی پیاده روی یخزده راه بروم !

عشق تو همین شال پشمی است که نفسم را گرم می کند !

جملات ناب درباره برفی

برف می‌ بارد و همه خوشحالند و من غمگین . . .

دارد رد پاهایت را می پوشاند برف !

زمستون و روزای برفیش واسم سرد نیستن تا وقتی که خاطرات گرمت همرامه . . .

هر وقت تونستی برف رو سیاه کنی ، کلاغ را سفید ، هروقت تونستی آتش را ببوسی ، در آب نفس عمیق بکشی ،

هر وقت تونستی اشک سنگ رو ببینی ، شادیه غم را ببینی ، اون موقع من تو را فراموش خواهم کرد !

آدم برفی هم که باشی دلت میخواهد کسی در آغوشت بگیرد . . .

دلت میخواهد یک نفر کنارت باشد تا گرمت کند ، تا آرامت کند . . .

مهم نیست آب شدن ، نیست شدن . . .

مهم آن آرامش است حتی برای چند لحظه . . .

زمستان را دوست ندارم چون با آمدنش به یاد نگاه های سردت می افتم . . .

برف نو ! برف نو ! سلام ، سلام

بنشین ، خوش نشسته‌ای بر بام

پاکی آوردی ای امید سپید

همه آلودگی‌ ست این ایام !

در این روزهای برفی آیا برای گنجشکان دانه ای ریخته ای ؟

پرنده دل من نیز ، دیر زمانیست که در برف گیر افتاده . . .

دارد برف می آید در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد ، تا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند . . .

اگر ماه بودم به هر جا که بودم سراغ تو را از خدا می گرفتم اگر سنگ بودم به هر جا که بودی سر رهگذار تو جا می گرفتم اگر ماه بودی به صد ناز شاید شبی بر لب باممان می نشستی اگر سنگ بودی به هر جا که بودم مرا می شکستی، می شکستی

از شیشه‌های مه گرفته

سراغ تو را می‌گیرم…

باران

برف

سرما

و دلتنگی…

می‌بینی

بهانه‌های خوبی دارم

برای دیدنت !

مطالب مشابه: شعر درباره زمستان (مجموعه اشعار زیبا و احساسی برفی)

جملات ناب درباره برفی

دوتا آدم برفی که میونشون یه رود بود

عاشق هم می شن  اونا از عشق هم آب می شن

به امید این که یه روزی توی رودخونه به هم برسن …

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا