متن شکست عشقی (جملات غمگین شکست عشقی و ناراحتی)
متن شکست عشقی را در سایت ادبی روزنو به صورت گلچین آماده کردهایم. این متنهای بسیار غمگین و دلشکستگی را میتوانید در کپشن، استوری و غیره قرار دهید. در ادامه همراه سایت ادبی روزنو باشید.

جملات شکست عشقی
تو که نیستی
تنهایی من عمیق ترین جای جهان است
گفته بودی فرداهای ما را خواهی ساخت،
اما چه ساده رفتی و امروز و فردای من را در ماتم و اندوه رها کردی.
غمگین ترین درد مرگ نیست
بلکه دلبستگی به کسی است که بدانی هست
اما
اجازه بودن در کنارش را نداشته باشی
💔
جان به جانم بکنند،من دلم پیش همانیست که نیست. .💔
هیچ هم برای خودش عالمی دارد …
وقتی همه هایت هیچ میشوند …
آنوقت هیچ برایت یک دنیاست …
هیچکس دوستمان ندارد
فقط به ما عادت کرده اند
چند روز نباشیم این عادت را هم ترک می کنند
میروند و به کس دیگری عادت میکنند، به همین راحتی
آنقدر دلم از رفتنت بد شکست که نمیدونم وقتی بیایی
کدام تکه اش خوشحال خواهد شد
جملات فاز سنگین شکشت عشقی
از حسرت و آهی که پس از تو
هی بی تو رقم می خوره سیرم
ای کاش، ای کاش که خوابم ببره خواب ببینم
هر لحظه، هر لحظه بجای تو هزار بار بمیرم
دور و بر من پر است از
کاغذ های مچاله ای که
هر کدام خاطره ای
دردی
ناگفته ای دارد
و جایش سینه ی سطل کوچکیست
که بزرگ ترین سنگ صبور من است…
مطالب مشابه: متن غمگین احساسی؛ جملات دلنشین غم انگیز پر سوز و گداز

از روزی که تو رفتی، جهان من ایستاده است
و در هیاهوی پیشین آن ردپایی از تپش های تند عاشقانه که پیشتر می شناختم نیست.
خواستم بنویسم ما شکست خورده به
دنیا اومدیم
بعد دیدم سعدی بهترشو
گفته:
ما خود شکسته ایم
چه باشد شکستِ ما
عشق خاطره ای از خود به جای می گذارد که هیچ کس نمی تواند آن را بدزدد
اما گاهی نیز دردی در قلبت بر جای می گذارد که هیچکس نمی تواند آن را درمان کند
مسافر بی بدرقه من
آنقدر بیصدا رفتی که از وداع جا ماندم
باز به غیرت چشمانم
که آبی پشت سرت ریختند…
عکس نوشته شکست عشقی
غریبهای آمد
عشقی داد
نفسی گرفت
آرام و بیصدا رفت
‹ ای آنکه دوست دارَمَت اما ندارَمَت…
جایت همیشه در دِل مَن دَرد میکند🌱›
نشکن دلی رو که خودت توش میتپی!
این روزها
سهم من از تو
عشق نیست
ذوق نیست
اشتیاق نیست
همان دلتنگیهایی است
که روزها دیوانهام میکند
میگفتند: سختیها نمک زندگی است
اما چرا کسی نفهمید نمک برای من که خاطراتم زخم است
شور نیست
مزه درد میدهد
گفتم: تمام وجودم از آنِ تو بود. مشکلت چه بود که با من چنین کردی و چنین آسان قلبم را شکستی؟
گفت: آنقدر خوبی که حالم را بهم میزنی
نمیدانم چگونه گم شد در شهری که تمام خیابانهایش را با هم گشتیم
تو عشقم را ندیدی اما من هنوز هم که هنوز است تو را میپرستم
حماقت یعنی:
او برای همیشه رفت و
من هنوز
دوستش دارم
میروی؟ برو به سلامت اما بگو بدون تو چگونه میتوانم زندگی کنم نفسم؟
خواهش میکنم از پیش او نرو. هیچکس طاقتی را که من داشتم ندارد
گرفتن دستهایش آرزویم بود اما از بخت بد مچش را گرفتم وقتی دست دیگری را گرفته بود
روزی که دستش را دست دیگری دیدم معنای شکستن قلب را فهمیدم و صدای فرو ریختن قلب را شنیدم
هزار بار هم که بگویند اشتباه کردی
باز هم میگویم قشنگترین اشتباه زندگیام تو بودی
باز هم تکرارت میکنم
مسافر بیبدرقه من، آنقدر بیصدا رفتی که از وداع جا ماندم. باز به غیرت چشمانم که آبی پشت سرت ریختند
غریبهای آمد
عشقی داد
نفسی گرفت
آرام و بیصدا رفت
مگر این روزها چه شکلی است که همه میگویند بعد از رفتن تو به این روز افتادهام!؟
میگویند: خوش به حالت! از وقتی که رفته حتی خم به ابرو نیاوردهای
نمیدانند بعضی دردها کمر را خم میکنند، نه ابرو
خدا قسمت داشتنت را از من گرفت. گمانم کسی بیشتر از من دعا کرده بود

متن غمگین شکست عشقی
بسیار بودند شکارچیانی که کمانشان را به آهویم نشانه گرفتند
به چشمان آهویم قسم خوردم که جانشان را باج بگیرم
اما حیف، حیف که آهویم خودش دوست داشت که صید شود
من سوخته دل ساکن کوی غم و دردم، در رفاقت شکست خوردم ولی توبه نکردم
نیمه گمشدهام نبود که با نیمه دیگر به دنبالش بیافتم
تمام گمشدهام بود
وقتی پیدایش کردم
نگاه هم نکرد
و تمام من را با رفتنش کُشت
یه وقتایی فراموش کردن بعضیا مثل فراموش کردن نفس کشیدنه
نیستی و نیستی و نیستی و نیستی و نیستی و نیستی و… ببخش از این همه تکرار… این حال و روز دفترچه خاطرات من است
رفت
خجالت کشیدم بگویم: گند زدی به تمام باورهایم
غرورم نگذاشت بگویم: نرو! بمان کنار دلم
دلم نمیگذارد فراموشش کنم
عقلم نمیگذارد بگویم: برگرد
خاطراتش نمیگذارد نفس بکشم
قسمت نمیگذارد دستهایم به رؤیای داشتنش برسد
و این وسط خدا با تمام بزرگیاش فقط نگاه میکند
به حرمت نان و نمکی که با هم خوردیم
نان را تو ببر که راهت بلند است و طاقتت کوتاه
نمک را بگذار برای من که میخواهم این زخم همیشه تازه بماند
میگویند: خسته نباشی، کوه کَندی
نمیدانند دل کَندم از کسی که کوهم بود
وقتی یه بار از عشقت شکست عشقی خوردی
درست مثل این میمونه که با ماشین بهت زده و داغونت کرده
ولی وقتی میبخشیش
درست مثل این میمونه که بهش فرصت دادی تا دنده عقب بگیره
و دوباره از روت رد بشه
تا مطمئن بشه چیزی ازت نمونده
سخته درک کردن کسی که دردهاشو خودش میدونه و دلش
واقعا خیلی سخته که دلت گیر کنه به قلاب ماهیگیری که دلش ماهی نمیخواهد و فقط برای تفریح اومده ماهیگیری
هیچگاه نگذار در کوهپایههای عشق کسی دستت را بگیرد که احساس میکنی در ارتفاعات آن را رها خواهد کرد
غربت را نباید در شهری غریب یا در گم شدن لحظههای آشنا جستجو کرد. هر وقت عزیزت نگاهش را به یک غریبه تعارف کرد تو غریبی.
همیشه شکستن با هیاهو همراه نیست؛ گاهی از فرط شکستگی سکوت میکنی تا نداند کسی در پس این آوار چه فریادی نهفته است
آنقدر دلم سرد و گرم شد که آخر ترک برداشت
زیادی عاشق نشو
زیادی اعتماد نکن
چون همون زیادی بعداً زیادی داغونت میکنه
رسم روزگار است دیگر
از یک دست تقدیم میکند
و از دست دیگر به زور از چنگت بیرون میکشد
جملات ادبی شکست عشقی
مهربانتر از من دیدی نشانم بده
کسی که
بارها بسوزانیش
و باز هم با عشق نگاهت کند
دستهایم خالیاند
جای خالی تو را هیچ کسی برایم پر نمیکند
راست میگفت شاملو: دستِ خالی را باید بر سر کوبید!
ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﺷﮑﺴﺖﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮی ﺯﻧﺪگیام ﺧﻮﺭﺩﻡ، ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺩﺭﻭﻍ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﯽﮔﻔﺘﻢ، ﺍﻣﺎ ﻧﮕﻔﺘﻢ
به خاطر قلبهایی بود که باید میشکستم و نشکستم و منتظر ماندم تا قلب خودم بشکند
چشم گذاشتم و رفتی
اما تا همیشه شمردن شرط بازی نبود
نه! هوا سرد نیست
سرمای کلامت دیوانهام میکند
بی رحم! شوق نگاهم را ندیدی؟
تمام من به شوق دیدنت پر میکشید
ولی همان نگاه بیتفاوتت
برای زمینگیر شدنم کافی بود
دلگیرم
از کسی که مرا غرق خودش کرد،
ولی نجاتم نداد…..
مطالب مشابه: متن قلب شکسته ( جملات و اشعار غمگین و دلشکستگی )

دیگر دلم آرام ندارد
یادت اینجاست
خودت کجایی
بی انصافیست
حواس من به تو باشد
و حواس تو جایی دیگر
و گریستیم!
به یاد تمام رویاهایی که
تا می خواستیم نوازششان کنیم،
پژمردند…
خدا تو را به یکی چون خودت دچار کند…
ذوق اولین دوستت دارم
و بغض آخرین بغل هیچ وقت فراموش نمیشه!
روزی که دستش را دستت دیدم معنی شکستن را فهمیدم…
اما هنوز چشمای من اسیره
فقط بدون که این دل شکسته
منتظره بگی واست بمیره….
بعد از تو …
من دیگه منِ سابق نیستم:(
دلشکسته که باشی
ساده ترین حرف ها
اشکت را در می آورند..
محال است ببخشم کسی را که…
وسط خنده هایم
وقتی به یادش می افتم…
گریه ام میگیرد…
به حرمت نان و نمکی که با هم خوردیم
نان را تو ببر که راهت بلند است و طاقتت کوتاه!
نمک را بگذار برای من میخواهم این زخم همیشه تازه بماند
چقدر دلتنگت شده ام،
سال هاست کوچه ی چشم هایم از عبور خالیست…
تو از من دور شده ای اما،
عطر تلخ شیرین شده ات در مشامم، همچنان باقیست.
امان از نبودنی که
هیچ بودنی جبرانش نمیکنه
مانند شیشه
شکستنم آسان بود
ولی
دیگر به من دست نزن
این بار زخمی ات خواهم کرد
استوری شکست عشقی کوتاه
دل شکستی و کسی نیست بگوید این غم
بومرنگ است، شبی سوی تو بر می گردد
دل شکستگی درد دارد معنا ندارد
مراقب دلها باشیم.