متن درباره سکوت (شعر و جملات احساسی و سنگین درباره سکوت کردن)

شعر و جملات احساسی و سنگین درباره سکوت کردن را در روزنو به صورت گلچین آماده کرده‌ایم. این متون بسیار زیبا و خاص درباره سکوت و سکوت کردن هستند که هر کدام در سهم خویش دارای بُعد احساسی زیادی هستند. پس اگر به دنبال چنین اشعار و متونی هستید، با روزنو همراه شوید.

متن درباره سکوت (شعر و جملات احساسی و سنگین درباره سکوت کردن)

جملات زیبا درباره سکوت

تمام سکوت هایم را گفته ام …

اما گوشی برای شنیدن نبوده …

سکوت را باید با گوش دل شنید …

آقای آلبرکامو می گوید : رنج تنهاست !

می گوید : در مرحله ی خاصی از مواجهه با رنج ، انسان تنهایی را انتخاب میکند ، چرا که متوجه میشود هر حضوری ، تنها رنج را مضاعف میکند ، آنگاه درک پریشانیِ درونت برای ناظر بیرونی ناممکن میشود و آنوقت تو تنها یک انتخاب داری : سکوت …. سکوتی ویرانگر….

در میان تمام نداشته هایم…

حرف تو که می شود…

تب درد آلودی…

در گوشه کنار زندگیم می جوشد…

و هیچکس نپرسید

با تو چه کرده اند که اینگونه

در خلسه ای از سکوت فرو رفته ای

راهی ندارم کوچه ام بن بست است…

ناله های تنهاییم نغمه های این شهر است…

کوله بارم بسته…

من سفر خواهم رفت سوی بی تابی اب …

من ز دست خواهم رفت…

نازنین بی تاب …

راه من بس دور است…

راه بی راهه ی من…

سرزمینش گور است …

من ز دست خواهم رفت …

سرنوشت این گونه است…

دلخور میشویم…

و حتی یکبار به زبان نمی‌آوریم…

تغییر می‌کنیم..

کم می‌خندیم…

کوتاه حرف می‌زنیم…

بی توجهی می‌کنیم…

نمی‌دانند این کوتاه گفتن ها و اخم کردن ها…

نتیجه‌ی همان نگفتن هاست!

در نتیجه سرد می‌شوند، ترکمان می‌کنند، فکر می‌کنند دوستشان نداریم…

ما می‌مانیم و یک عالمه دلخوری و غم

ما می‌مانیم و دنیایی از سوال و تعجب…

ما می مانیم و احساساتی که به مرز دیوانگی رسیده…

مطالب مشابه: متن درباره تنهایی خودم ( جملات و اشعار سوزناک تنها ماندن و تنهایی عمیق )

جملات زیبا درباره سکوت

کنار پنجره

به یکی در آن دورهای خیلی دور

دست تکان می دهد

کسی چه می داند

آن یکی در آن دورهای خیلی دور

می آید

یا هزارسالی می شود رفته!

چه قاب غم انگیزی

آسمان می غرد

هر قطره اشک نشان دل شکستگی است

هر سکوت نشان “تنهایی” است

هر لبخند نشان مهربانی است

هر پیام نشانی از دل تنگی من برای تو است

در سینه ، کویر لوت باقی مانده

دل ، لانه عنکبوت باقی مانده

من شاعر کوچه های غربت هستم

از من دو سه خط سکوت باقی مانده

حرفهای خود را بیهوده

تلف کسانی نکنید که …

سزاوار سکوتتان هستند

گاهی قدرتمندترین حرفی

که میتوانید بزنید این است

که اصلا” چیزی نگویید …

گاهی لحظه های سکوت

پُر هیاهو ترین دقایق زندگی هستند

مملو از آنچه می خواهیم بگوییم

ولی نمی توانی

عکس نوشته درباره سکوت

باور کن

من با دلم

به توافق رسیده ام

دیگر

دل‌ نخواهم بست

به دلبستگی‌های معلق

وقتی‌ خدا هم

با احساسم

بازی می‌کند

لحظه لحظه سکوت

از تنم بالا می‌‌رود

و بغض بغض

در من ذوب می‌‌شود

من زخمهای پاییزی به تن‌ دارم

که برگ‌هایش دائم

در من خش خش می‌‌کند

چه تماشای غریبیست

غروب تنهاییم

چه دلداده رفیقی

که از این همه خاکستر

گردو غبار هم راه نینداخته…

سکـــــوتــــــــــ…

زیبــــاتــریـن حـــــرفی اســت کـه بـرای دیــــدن و نــدیــــدن،

خــــواستــن و نــخــــواستن، بـــــودن و نبـــــودن ،

گفتـــنی تــریــن واژه بـــرای نــا گفــتـنـی تــرین لحــظـه هــا

و آســـان تـــرین کلــمه بــرای سخـــت تـــریـن جمـــلـه هـــاست …

آهم را زندگی‌

دردم را مرور

فریادم را سکوت می‌کنم…

شاید سکوت

تنها شکنجه ای باشد

که انسان ها برای خود

صادر می کنند

گاهی سکوت یعنی : کلی حرف…

آرام, بی صدا, بی چراغ…

همیشه سکوت نشانه رضایت نیست !

عکس نوشته درباره سکوت

متن سنگین درباره سکوت

زنی که به سکوت می رسد کم توقع نیست.

نمونه نیست. قانع نیست.

به این نتیجه رسیده که حرف زدنش مساویست با قضاوت یا هیاهو ….

هیچ گاه از سکوت ادامه دار یک زن خوشحال نباشید.

زن ساکت،

یا مرده ای است در درون یا آتشی است زیر خاکستر…

ﺣﺲ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ

ﮐﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﺯﻣﺴﺘﺎﻧﯽ ﺍﻡ

ﻭ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺑﻬﺎﺭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ

ﻭﺟﻮﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﮑﻔﺖ،

ﻭﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺧﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ

ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﻓﺮﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ

ﺑﺮ ﺳﻄﺢ ﺯﻣﯿﻦ ﺟﺎﺭﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ

ﺳﮑﻮﺕ ﺩﺭﺩﻧﺎﮎ ﺍﺳﺖ

ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﺳﮑوت بسیارى ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺷﮑﻞ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ

ﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺷﯿﻢ

ﻭ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﮐﻨﯿﻢ …

من هر چه بیشتر حرفهای این آدمها را می‌ شنوم

بیشتر به سکوت خودم می‌ رسم

حرف زدن بی‌ خود ترین کار دنیاست

گاهی سکوت می کنی

چون اینقدر رنجیدی که نمی خوای حرف بزنی

گاهی سکوت میکنی چون واقعا حرفی برای گفتن نداری

سکوت گاهی یک اعتراضه و گاهی هم انتظار

اما بیشتر وقتها سکوت برای اینه که

هیچ کلمه ای نمی تونه

غمی رو که تو وجودت داری توصیف کنه

و این یعنی همون حس تنهایی…!

تو که نمی دانی

چه عذابی می‌‌کشد

سکوتی که عاشق است

درب را ببندید به جهان

معاف دارید مرا

از پایکوبی های عاطل و باطل

تنهایی لحظه های من است

سکوت محبوب من

مرا فرا گیرید

دارم سکوت گوش می دهم

سخت است غرق شدن در روزهای پر از تکرار و تفکراتی

که جز خستگی چیزی برایت ندارد…

آنقدر خسته…

که فقط میتوانی بنگری به دردهایی که

نمک به زخم لحظه های تنهاییت می پاشند…

و گاهی در حسرت لحظه ها…

آنقدر آه می کشی و بغض می کنی

تا آشکار نگردد عمق دردهایی که در دلت پنهان مانده…

خسته از عبور ثانیه ها که به دلخواه خود میگذرند

و تو هیچ نقش و سهمی در ثبت و گذر این لحظه ها نداری…!

و همچنان خسته و دردمند

از روزهای خوبی که با یک دنیا امید…

رسیدنش را به انتظار می کشیدی… میدانی!

گاهی فقط باید چشم دوخت ب نگاه و مهربانی “خداوندی”

که خوب میداند

حال دلت اصلا خوب نیست…

جمله احساسی درباره سکوت کردن

غروب که مى شود

مگر مى شود

بى خیال سکوت این در و پنجره ها شد

چیزهایى که ندارى را به رخت مى کشند

لعنتى ها

درون سینه ام سکوتى است

که غمگین ترین حرف جهان است

ودرون هر آوازش

زمستانى ست

که باران سنگ مى شود و

به دلم مى پاشد

هم از سکوت گریزان هم از صدا بیزار

چنین چرا دلتنگم؟چنین چرا بیزار؟

با من حرف بزن

دنیا این همه کلمه را میخواهد چکار!؟

ما برای سکوت نیامده ایم

آمده ایم ببینیم ، بشنویم ، حرف بزنیم

بخندیم ، گریه کنیم

گاهی ادا در بیاوریم!

آمده ایم برای زندگی

نه برای سکوتی افسرده وار

که مرگ را برایمان به ارمغان بیاورد!!

گاهی باید از دیگران فاصله بگیری

اگر اهمیت دادند

ارزشت را خواهی فهمید

و اگر اهمیتی ندادند

خواهی فهمید کجا ایستاده ای…!

سخت است حرفت را نفهمند …

سخت‌تر این است که

حرفت را اشتباهی بفهمند…

حالا می‌فهمم که خدا

چه زجری می‌کشد

وقتی این همه آدم حرفش را که

نفهمیده‌اند هیچ ،

اشتباهی هم فهمیده‌اند…

مطالب مشابه: جملات قصار بودا / متن های معنوی و فسلفی از بودا

جمله احساسی درباره سکوت کردن

خدایـــــا

اجازه هست ناصبوری کنم؟

به بزرگیت قسم از صبوری خسته ام…

از فریادهایی که در گلویم خفه ماند و میماند…

از اشک هایی که شبها تنها بالشم و تو شاهد آن هستی

و از حرف هایی که زنده به گور گشت در گورستان دلم

آسان نیست در پس خنده های مصنوعی گریه های دلت را

در بی پناهیت در پشت هزاران دروغ پنهان کنی

آرزوی پــــــرواز دارم همیـن

من عاشق بد اقبال،

نه می‌توانم به سویت آیم

نه می‌توانم به خویشتن

بازگردم…

قلبم،بر من عصیان کرده است

دلم برای تو تنگ است

و این را نمی‌توانم بگویم؛

مثل باد که از پشتِ پنجره‌ات می‌گذرد

و یا درخت‌ها که خاموش‌اند

سرنوشتِ عشق

گاهی سکوت است…

کم کم‌…یاد میگیری…

برای هیچ چیز اصرار نکنی…

شدنی ، میشه…

موندنی ، می مونه…

اومدنی ، میاد…

و رفتنی هم ، میره…

توکه نیستی

احساس کودکی را دارم که موقع یارکِشی هیچکس برای بازی انتخابش نکرده..!

همانقدر مظلوم

همانقدرتنها…

همانقدر بیچاره..!

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا