متن درباره دریا / جملات ادبی، عاشقانه و غمگین درباره دریا
جملات ادبی، عاشقانه و غمگین درباره دریا را در روزنو آماده کردهایم. این متنهای بسیار زیبا را میتوانید به عنوان متن استوری، کپشن و غیره استفاده کنید. پس اگر به دنبال یک متن زیبا با موضوع دریا هستید، با ما همراه شوید.

جملات زیبا درباره دریا
مد چشمت بی شتابم می کند
موج این دریا حبابم می کند
باز لبخند تو می گوید بیا
باز می آیم ، جوابم می کند
مانده ام سر گشته در یک انتظار
تا غمت کی انتخابم می کند
در نمک باید راز عجیبی نهفته باشد
هم در اشک های ماست
هم در دریا
کتاب باید
به عنوان تبری
برای دریای منجمد درون ما
عمل کند.
از من
تا
تو
هفت آسمان
دریاست
ماهیان از تلاطم دریا به خدا شکایت کردند
و چون دریا ارام شد خود را اسیر صیاد دیدند…
تلاطم زندگی حکمت خداست
اگر هم دریا گاهی ناآرام شد
برایتان دل آرام ارزو دارم
مطالب مشابه: متن درباره ساحل؛ جملات و اشعار ادبی درباره ساحل و موجِ دریا

عکس نوشته درباره دریا
عجیب
شباهتی داشتی
با دریا
دریا نیز غرقش که می شوی
پس ات می زند
نزدیک تر به تو
خودم را با دریاچه ی کوچکی
اشتباه می گیرم
بیا کنار من
و جای تمام آهوهایی باش
که از لب هایم آب می نوشند
عشق شاید رودی ست
که تنهائیِ آب را
با خود به دریا حمل می کند
ولی سرِ راهش
خورشید را می نوشد…
وقتی دلت گرفته باشه …
تمام آرامش یک ساحل را هم به تو بدهند …
باز هم دل تو بارانیست …
خیس تراز دریا خراب تر از امواج
تو دریای آرام من هستی، تو بهترین احساس را در من به وجود می آوری
تو رویای من هستی، قلبی که الهام بخش من است
تو شعله ایمان به عشق را در من روشن می کنی
هر زمان که نفس می کشم، زندگی زیبایی دوباره پیدا می کند
تو چشم هایی هستی که باعث می شوی من ببینم، تو هدف منی، ملکه راز های منی
تو یکی هستی، یک روز ممکنه مرا به زانو درآوری، تو همه چیز من در این دنیایی
چیزی که می خوام بهت بگم اینه که من عاشق وقار تو هستم، تو روح منی
متن ادبی درباره دریا
نزدیکت می شوم بوی دریا می آید
دور که می شوم صدای باران
بگو تکلیفم با چشمهایم چیست ؟
لنگر بیندازم و عاشقی کنم یا چتر بردارم و دلبری کنم ؟؟
مد چشمت بی شتابم می کند
موج این دریا حبابم می کند
باز لبخند تو می گوید بیا
باز می آیم ، جوابم می کند
مانده ام سر گشته در یک انتظار
تا غمت کی انتخابم می کند
بانوی من
اگر دست من بود
سالی برای تو می ساختم
که روزهایش را
هر طور دلت خواست کنار هم بچینی
به هفته هایش تکیه بدهی و آفتاب بگیری
و هر طور دلت خواست بر ساحل ماه های آن بدوی
فانوس این خانه عاشقانه می سوزد
گردباد هم که باشی
خاموش نخواهم شد
دریا با جزر می رود
که با مد بازگردد
یا جزر باش، یا مد
این کشتی شکسته
باید به ساحل برسد
“دریا، آیینه ای که در آن ستارگان خود را می بینند.”
“هر موج ، نجوایی از قلب اقیانوس.”
“دریا ، دفترچه ی روزانهی ماه ؛ هر شب ، یک خاطره.”
“در آغوش دریا، هر غمی به امواجی از آرامش تبدیل می شود.”

“دریا ، نقاشی خداوند ؛ هر رنگ ، پیامی از عشق بی کران.”
“موج های دریا ، زمزمه هایی از رازهای ناگفته ی زمین.”
“دریا ، موسیقی بی پایان طبیعت ؛ هر امواج، نغمه ای از جاودانگی.”
“در کنار دریا، هر نفس ، غوطه ای در زیبایی های بی انتها.”
“دریا، رقصند های در مهتاب ؛ هر موج ، قدمی در رویای شبانه.”
متن استوری دریا
“امواج دریا ، نامه هایی از دل اقیانوس به ساحل.”
“دریا، مظهری از شکوه بی کران . مانند یک جواهر درخشان در دل طبیعت ، با امواجی که چون نقره های درخشان بر ساحل می نشینند. هر موج ، لمسی از لوکس و زیبایی ، هر نسیم ، پیام آوری از دنیایی فراتر. دریا ، نه فقط یک پدیده طبیعی ، بلکه نمادی از عظمت و جلال است ، یک تجربه حسی که فراتر از تصور است.”
وقتی که دلتنگ دیدارت هستم آرامش ساحل هم داشته باشی باز هم دل تو بارانیست. خیس تر از دریا و خرابتر از امواج. هر چه در وصف بی قراری مینویسم به سان دریایی مواج و طوفانی هستم.
هنوز تکلیفم با چشمانم مشخص نشده است. دور که می شوم صدای باران و نزدیکتر که می شوم بوی دریا به مشامم می رسد. در ساحل چشمانت لنگر بیندازم و عاشقی کنم یا چتر بردارم و دلبری کنم.
برای مرغابی دریا به سان تفریحی بیش نیست اما برای ماهی حکم زندگی دارد. تلاش کن که برای کسی که دوستت دارد زنرگی باشی نه تفریح
در وصف دریا هر چقدر هم که بنویسی باز هم کم می آوری حجم جملات زیاد است. همانطور که دریا بی نهایت است وصفش هم بی نهایت است بی نهایتی بر کران بی کرانگی ها، هر چه بجویی تشنه تر خواهی شد چرا که سیراب شدن از دریا بی مفهوم است. دریای شور است به شوری اشک هایی که در فراقت ریختم.
آرزو داشتم در دل یک موج زندگی کنم. به دیوار آبی مواج تکیه کنم و چشم بدوزم به قله ی موج و از جوهر دریا بنویسم و هر آنچه دلیل بی تابی مان شده را با دریا در میان بگذارم.
ای دریای بی کران دلم ماسه های نرم ساحل تو را می خواهد. دلم تن خیس و مشتاق و بی قرار تو را می خواهد. دریای بی کران سر بر بالینت می نهم و موج هایت تن پوشم می شوند. می خواهم با این تن پوش به خواب روم و در خواب مرا به عمیق بلند آبی و رویایی خودت ببر.
چقدر دلم دریا بودن را می خواست دریایی عمیق و پر رمز و راز، وقتی دریا باشی دست نیافتنی و رمز الود خواهی شد مانند دریا تنها و سربلند، تنها و خودبسنده خواهی شد.
مرا بازیچه خود ساخت چون موسی که دریا را
فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسی را
« فاضل نظری »
در این فکر بودم که در کدام ساحل دل به دریا بزنم تا یاد دریای شورانگیز چشمانت افتادم و فهمیدم همین جا باید دل به دریا بزنم .
دوست داشتنت
اندازه ندارد
پایان ندارد
گویی بایستی بر ساحل اقیانوس
موج های کوچک و بزرگ مکرر را
بی انتها، بشماری
در ساحل، زندگی متفاوت است، زمان متوقف می شود
امواج اقیانوس محکم بر پا های من بوسه می زنند
هوای گرم در اطراف من می رقصد، این یک دنیای جدید است
من با عشق در شن و ماسه های ساحل غرق می شوم
در تابستان امواج خروشان دریا به آرامی بر روی ساحل حرکت می کنند
اینجا بهشت سرگرمی و لذت است که اندازه ای ندارد
زیبا، آرام، پاک، تمیز و دیدنی ترین مکانی است که تا به حال دیده اام
شبیه ساحل
آغوش باز کن
تا خیال دریا بودن کنم
عشق با این همه نیرنگ عواقب دارد
جَدَلِ آینه و سنگ عواقب دارد
رود بی تاب برای لب دریاست ولی …
جاده فرسنگ به فرسنگ عواقب دارد
تو دریای آرام من هستی، تو بهترین احساس را در من به وجود می آوری
تو رویای من هستی، قلبی که الهام بخش من است
تو شعله ایمان به عشق را در من روشن می کنی
هر زمان که نفس می کشم، زندگی زیبایی دوباره پیدا می کند
تو چشم هایی هستی که باعث می شوی من ببینم، تو هدف منی، ملکه راز های منی
تو یکی هستی، یک روز ممکنه مرا به زانو درآوری، تو همه چیز من در این دنیایی
چیزی که می خوام بهت بگم اینه که من عاشق وقار تو هستم، تو روح منی
از “من”
تا
“تو”
مطالب مشابه: متن درباره باران (جملات احساسی، عاشقانه و غمگین درباره باران)

هــوای تو را میــخواهم در این حال دلتنــگی
امــواجــی از یاد تــو را میــــخــواهـــم
در دریای خاطره های به یادماندنی
میخوانمت تا دلم آرام بماند
مثل ساحل آرام باش
تا دیگران مثل دریا، بی قرارت باشند
نزدیکت می شوم بوی دریا می آید
دور که می شوم صدای باران
بگو تکلیفم با چشمهایم چیست ؟
لنگر بیندازم و عاشقی کنم یا چتر بردارم و دلبری کنم ؟؟
می خواهم آنقدر به پایت گریه کنم که دریا پیش چشمانم کم بیارد