غزل شماره ۲ از غزلیات حافظ
در این بخش سایت روزِنو غزل شماره ۲ از مجموعه غزلیات حافظ شیرازی را با معنی ساده آن قرار داده ایم.
درباره غزل شماره ۲ از غزلیات حافظ
غزل شماره ۲ حافظ با مطلع “صلاح کار کجا و من خراب کجا” آغاز میشود. این غزل یکی از اشعار معروف حافظ است که به زیبایی تضاد بین صلاح و خرابی، و ریا و صداقت را به تصویر میکشد.
غزل شماره ۲
صلاحِ کار کجا و منِ خراب کجا
ببین تفاوتِ رَه کز کجاست تا به کجا
دلم ز صومعه بگرفت و خِرقِهٔ سالوس
کجاست دِیرِ مُغان و شرابِ ناب کجا
چه نسبت است به رندی صَلاح و تقوا را
سماعِ وَعظ کجا نغمهٔ رَباب کجا
ز رویِ دوست دلِ دشمنان چه دریابد؟
چراغِ مُرده کجا شمعِ آفتاب کجا
چو کُحلِ بینشِ ما خاکِ آستانِ شماست
کجا رویم بفرما ازین جناب کجا
مَبین به سیبِ زَنَخدان که چاه در راه است
کجا همی رَوی ای دل بدین شتاب کجا
بِشُد! که یادِ خوشش باد روزگارِ وصال
خود آن کِرِشمه کجا رفت و آن عِتاب کجا؟
قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست
قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا؟
معنی این غزل به زبان ساده
صلاحِ کار کجا و منِ خراب کجا
ببین تفاوتِ رَه کز کجاست تا به کجا
فاصلهی زیادی میان ِ صلاح ِ کار و من ِ مست و خراب هست. ببین که تفاوت ِ ره (فاصله) از کجا به کجاست! من کجا و مصلحتاندیشی کجا؟
دلم ز صومعه بگرفت و خِرقِهٔ سالوس
کجاست دِیرِ مُغان و شرابِ ناب کجا
از صومعه (عبادتگاه صوفیان) و خرقهی فریبکاری ایشان دلم گرفت. به دنبال دیر مغان میگردم و شراب ناب که به آنجا پناه ببرم و این دلگیری و دلتنگی خود را آنجا فروشویم یا بازگویم.
چه نسبت است به رندی صَلاح و تقوا را
سماعِ وَعظ کجا نغمهٔ رَباب کجا
رندی چه نسبتی با صلاح و تقوا میتواند داشته باشد؟ تناسبی با هم ندارند! گوش دادن به موعظه کجا و آواز و آهنگ و آوایِ خوش ساز (رباب) کجا؟
ز رویِ دوست دلِ دشمنان چه دریابد؟
چراغِ مُرده کجا شمعِ آفتاب کجا
دل ِ دشمنان چه ادراک و فهمی از رویِ دوست میتواند داشته باشد؟ چنانکه چراغ خاموش نمیتواند شمع آفتاب را دریابد. دل دشمنان هم نمیتواند رویِ دوست را درک کند.
چو کُحلِ بینشِ ما خاکِ آستانِ شماست
کجا رویم بفرما ازین جناب کجا
خاک درگاه شما مانند همان سرمهای است که به چشم میکشم تا نور چشمم زیاد شود. [دستکم] بفرمایید بگویید که از این جناب (آستانهی خانه شما) به کجا برویم؟
مَبین به سیبِ زَنَخدان که چاه در راه است
کجا همی رَوی ای دل بدین شتاب کجا
به طمع سیب زنخدان (اشاره به چانهی یار) گمراه نشو که چاه در راه است (راه دشوار است). ای دل من، [که مرا همراهت میبری] با این شتاب به کجا میروی؟
بِشُد! که یادِ خوشش باد روزگارِ وصال
خود آن کِرِشمه کجا رفت و آن عِتاب کجا؟
روزگار وصال گذشت و رفت! یادش بهخیر! آن ناز و غمزه و کرشمه کجا رفت و آن سرزنش و عتاب کجا؟ دل شاعر برای روزگار وصال و هم کرشمه و هم عتاب معشوق تنگ شده است.
قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست
قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا؟
از حافظ انتظار قرار و خواب نداشته باش. قرار چیست؟ صبوری کدام است و خواب کجاست؟ و در معنای دوگانهی قرار، هم میتوان گفت که انتظار آرامش و آسودگی و خواب نداشته باش. و هم تکرار قرار در مصراع دوم، معنای پیمانشکنی را به ذهن میآورد. یعنی انگار که حافظ عهد کرده بود که آرام باشد و بیاساید، اما اکنون میگوید که قرار چیست؟ یعنی زیر قرار و عهد خود میزند! میگوید کدام قرار؟ صبوری ندارم که بر عهدی که ببندم وفا کنم و بر آن صابر باشم.
تفسیر و تعبیر این غزل
دلی پاک داری و همواره نیتهای تو خیرخواهانه هستند. افراد ریاکاری هستند که با سنگاندازی مانع حرکت تو میشوند. از دو رنگی و ریاکاری اطرافیانت رنج میبری و در این فکر هستی که چگونه با افراد دورو و نیرنگباز اطرافت رفتار کنی. درمان این افراد فقط به دست خدا ممکن است، پس به جای غصه خوردن سعی کن در انتخاب دوستان و همنشینان تجدید نظر کنی. صبر و بردباری کلید حل تمامی مشکلات است، میتوانی با کمی تفکر و اندیشه کارهای خود را به خوبی پیش ببری. ناامیدی را از خود دور کن و به لطف خداوند بزرگ امیدوار باش. هرچند از دوری یار (یا مقصود خویش) بیخواب و بیقرار هستی ولی برای رسیدن به اهداف خود تقوی پیشه کن که روز وصال بسیار نزدیک است.