شعر عاشقانه دیوانه کننده / شعرهای زیبای احساسی برای عشقم
شعر عاشقانه دیوانه کننده را در روزنو بخوانید. این شعرهای زیبا از شاعران ایرانی و خارجی هستند و شامل موضوعات مختلفی در زیر مجموعه عاشقانه میشوند. پس اگر به دنبال شعری هستید که برای عزیز خود ارسال کنید، با ما باشید.

شعر عاشقانه برای عشقم
با تو
همه چیز خوب است
حتی از گودی زیر چشمهایم هم
دیگر خبری نیست!
تو
جای همه چیز را
برایم پر کردهای…
“محسن حسینخانی”
صبح است
صبح خیلی زود
و بیدار شدم
تا دوست داشتنت را
زودتر از روزهای قبل
شروع کنم
“لیلا کردبچه”
دل را
نگاه گرم تو
دیوانه میکند…
برای ستایش تو
همین کلمات روزانه کافیست
همین که کجا میروی؟ دلتنگم…
برای ستایش تو
همین گل و سنگریزه کافیست
تا از تو بتی بسازم…
“شمس لنگرودی”
تو را دوست میدارم
و با تو دگرم به بیداری این گستره خاموش
و آدمیانش نیاز نیست
چرا که تو
چهار فصل سرزمین منی…
“یغما گلرویی”
با من
رفت و آمد نکن
رفتن
فعل قشنگی نیست
با من
فقط راه بیا…
“شهناز اسحاقی”
دلم
دیوانه بودن
با تو
میخواهد
اخوان ثالث
گفتی صبحبخیر.
اما در صبحی که تو کنارم نباشی
مگر خیری هست…
“بهزاد حیدری”
مطلب مشابه: پیامک عاشقانه خفن برای عشقم / اس ام اس های عاشقانه قشنگ

جهان از چشمهای تو
شروع میشود
و جایی در امتداد آشفتگی موهایت
به باد میرود…
“کامران رسولزاده”
گاهی خیال میکنم از من بریدهای
بهتر ز من برای دلت برگزیدهای
از خود سوال میکنم آیا چه کردهام
در فکر فرو می روم از من چه دیدهای
یک روز می رسد که در آغوش گیرمت
هرگز بعید نیست، خدا را چه دیدهای!
دوست میدارم من این نالیدن دلسوز را
تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را
کامجویان را ز ناکامی چشیدن چاره نیست
بر زمستان صبر باید طالب نوروز را
سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست
در میان این و آن فرصت شمار امروز را
کاش بارانی ببارد قلبها را تر کند
بگذرد از هفت بند ما، صدا را تر کند
قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظهها
رشته رشته مویرگهای هوا را تر کند
چترهاتان را ببندید ای به ساحل ماندهها
شاید این باران که میبارد، شما را تر کند
رفتی و همچنان به خیال من اندری
گویی که در برابر چشمم مصوری
فکرم به منتهای جمالت نمیرسد
کز هر چه در خیال من آمد نکوتری
عکس نوشته اشعار عاشقانه برای عشقم
هیچ چیز قشنگ تر از این نیست
یکى را داشته باشى
که هر روز به او بگویى :
با تو ،
حالِ تمامِ روزهایم عشق است …
خودتونو دست هر آدمی نسپرید
آدمی که شما رو بلد نباشه
روحتـــون رو خسته میکنه
نشسته ام به در نگاه میکنم
دریچه آه میکشد
تو از کدام راه میرسی؟
خیال دیدنت چه دلپذیر بود
جوانیام درین امید پیر شد
نیامدی و دیر شد…
دلی که در دو جهان جز تو هیچ یارش نیست
گرش تو یار نباشی جهان به کارش نیست
چنان ز لذت دریا پر است کشتی ما
که بیم ورطه و اندیشهٔ کنارش نیست
کسی بهسان صدف واکند دهان نیاز
که نازنین گوهری چون تو در کنارش نیست
خیال دوست گلافشان اشک من دیدهست
هزار شکر که این دیده شرمسارش نیست
نه من ز حلقهٔ دیوانگان عشقم و بس
کدام سلسله دیدی که بیقرارش نیست
سوار من که ازل تا ابد گذرگه اوست
سری نماند که بر خاک رهگذارش نیست
ز تشنهکامی خود آب میخورد دل من
کویر سوختهجان منت بهارش نیست
عروس طبع من ای سایه هر چه دل ببرد
هنوز دلبری شعر شهریارش نیست
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
“حافظ”
دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
آن که پرنقش زد این دایره مینایی
کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد
من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی
یا چه کردم که نگه باز به من مینکنی
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی
“سعدی”
تا کی روم از عشق تو شوریده به هر سوی
تا کی دوم از شور تو دیوانه به هر کوی
بر یاد بناگوش تو بر باد دهم جان
تا باد مگر پیش تو بر خاک نهد روی
خود کشته ابروی توام من به حقیقت
گر کشتنیم بازبفرمای به ابروی

هستم ز غمش چنان پریشان که مپرس
زانسان شدهام بی سر و سامان که مپرس
ای مرغ خیال سوی او کن گذری
وانگه ز منش بپرس چندان که مپرس
شعرهای احساسی و عاشقانه
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخی شمع و شکر هیچ مگو
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
“مولانا”
اگر عالم همه پرخار باشد
دل عاشق همه گلزار باشد
وگر بیکار گردد چرخ گردون
جهان عاشقان بر کار باشد
“مولانا”
ای خوشا روزا که ما معشوق را مهمان کنیم
دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم
گر ز داغ هجر او دردی است در دلهای ما
ز آفتاب روی او آن درد را درمان کنیم
“مولانا”
در میان پرده خون عشق را گلزارها
عاشقان را با جمال عشق بیچون کارها
عقل گوید پا منه کاندر فنا جز خار نیست
عشق گوید عقل را کاندر توست آن خارها
“مولانا”
عاشق شده ای ای دل سودات مبارک باد
از جا و مکان رستی آن جات مبارک باد
ای عاشق پنهانی آن یار قرینت باد
ای طالب بالایی بالات مبارک باد
“مولانا”
اندر سر ما همت کاری دگر است
معشوقه خوب ما نگاری دگر است
والله که به عشق نیز قانع نشویم
ما را پس از این خزان بهاری دگر است
هر که در عاشقی قدم نزده است
بر دل از خون دیده نم نزده است
او چه داند که چیست حالت عشق
که بر او عشق، تیر غم نزده است
“خاقانی”
عشق تو عالم دل جمله به یکبار گرفت
بختیار اوست برما که تو را یار گرفت
من اسیر خود واز عشق جهانی بیخود
من درین ظلمت و عالم همه انوار گرفت
“سیف فرغانی”
هر شب به تو با عشق و طرب میگذرد
بر من زغمت به تاب و تب میگذرد
تو خفته به استراحت و بی تو مرا
تا صبح ندانی که چه شب میگذرد
هاتف اصفهانی
تا در ره عشق آشنای تو شدم
با صد غم و درد مبتلای تو شدم
لیلیوش من به حال زارم بنگر
مجنون زمانه از برای تو شدم
“وحشی بافقی“
بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دل
بی روی توام، نه عقل بر جاست، نه دل
این غم، که مراست کوه قافست، نه غم
این دل، که توراست، سنگ خاراست، نه دل
“رودکی”
این چه عشقی است که در دل دارم
من از این عشق چه حاصل دارم
میگریزی ز من و در طلبت
باز هم کوشش باطل دارم
“فروغ فرخزاد”
قشنگترین اشعار عاشقانه
بیرون ز تو نیست
آنچه میخواستهام
فهرست تمام آرزوهای منی…
“شفیعی کدکنی”
فکر کن
به ماجرای مردی
که تمام ساعتهای دنیا را دزدیده
تا معشوقهاش پیر نشود…
“مهدی اشرفی”
تو آن بتی که پرستیدنت خطایی نیست
و گر خطاست مرا از خطا ابایی نیست
درون خاک، دلم میتپد هنوز اینجا
به جز صدای قدمهای تو صدایی نیست
“فاضل نظری”
مطلب مشابه: متن عاشقانه برای عشقم / جملات زیبای عاشقانه برای عشقم و همسرم

عشق
اتفاقی است که میافتد!
گاهی پر شتاب
مثل گلولهای ناغافل
گاهی آرام
مثل نشت گاز در شبی زمستانی!
در هر حال عشق
اتفاق کشندهای است…
“رضا کاظمی”
زنان عاشق
شالگردن میبافند
زنان عاشقتر
دستکش
دلگرم که شدی
حتما
زنی برایت شعر میبافد!
“نسرین وثوقی”
با ترس و لرز، حرف دلم را زدم به تو
من دال و واو و سین و ت دارم تو را
بفهم!
“سید مهدی وزیری”
تقویمها
هیچ کارهاند…
کافیست تو
دستت را
در دستانم بگذاری
فصلها
عوض میشوند
“بهنام محبیفر”
عزیزم
دوستت دارم،
ولی با ترس و پنهانی
که پنهان کردن یک عشق
یعنی
اوج ویرانی…
“سها حیدری”
حق نداری
به کسی دل بدهی
الا من
پیش روی تو دو راه است
فقط من یا من!