شعر تبریک روز مادر؛ ۳۰ اشعار زیبای عاشقانه روز مادران ایرانی
روز مادر، روزی مهم برای همه ماست؛ روزی برای شاد کردن دل عزیزی که همه جوانیاش را پای ما داد تا سالم و صالح بزرگ شیم. پس کوچکترین کاری که در مقابل این لطف بی کران میشود انجام داد، شاد کردن دل مادران عزیز است. ما در این بخش از سایت روزنو چندین شعر تبریک روز مادر را برای شما دوستان قرار دادهایم. میتوانید با ارسال این اشعار زیبا، دل مادر عزیزتان را شاد کنید.
اشعار زیبای تبریک روز مادر
ای خواب تو بی خواب شده ، هر شب و روز
زآن لحظه خدا تو را صدا زد ، مادر
این نام تو ، نام توست زآن روز نخست
زآن دم همه مبهوت ثنایت ، مادر
روزت مبارک مادرم
آغوش تو ای مادر من بستر ناز است
لالایی شب هات مرا گلشن ساز است
رخسار و وجود تو مرا پیکر مهر است
هم قبله و هم کعبه و هم عشق و نیاز است . . .
روزت مبارک مادرم
تا ابد در اوج قدرت زیستن
ملک هستی را مسخر داشتن
بر تو ارزانی که ما را خوش تر است
لذت یک لحظه مادر داشتن
روزت مبارک مادرم
تا دیده ام به روی جهان باز شد ز شوق
لبخند مهربان تو جان در تنم دمید
فریاد حاجتم چو برون آمد از گلو
دست نوازش تو به فریاد من رسید
روزت مبارک مادرم
تمام شبهای بی ستاره
به زیر ابرهای پاره پاره
لالایی میخوندی تا بخوابم
بیدار بودی کنار رختخوابم
تمام قصه هایی که میگفتی
صدای گریه هامو میشنوفتی
خواب که از چشمهای من پر میزد
به دلت غصه و غم سر میزد
من یک گلم، تویی برام یک ریشه
مادر بمون ،کنار من همیشه
کنار من بمون تو تا همیشه
که هیچکی مثل مادرم نمیشه
روز مادر مبارک
مامان جونم چه خوبه
مشغول شست و شویه
کهنه ی تر همیشه
می کشه روی شیشه
می شویه پرده ها رو,پله و نرده ها رو
خیس شده باز دامنش
گلهای روی پیرهنش
خیس شده ,مثل ماهی
مریض نشه الهی
روز مادر مبارک
مطلب مشابه: شعر تبریک روز زن؛ ۴۰ اشعار ناب و عاشقانه روز زنان ایرانی
مادر مهربونم
عزیز خوش زبونم
تو گل بی خار منی
رفیق من ، یار منی
وقتی که غصه دار باشم
فقط تو غمخوار منی
ای جان من فدای تو
بهشت به زیر پای تو
میلاد دختر نبی
فاطمه همسر علی
مبارک است
روز قشنگ مادر است
روز مادر مبارک
عکس نوشته اشعار روز مادر
میشــــه اسـم پاکتو
رو دل خـــــدا نوشت
میشه با تو پر کشید
تــــوی راه سرنوشت
میشـــه با عطـر تنت
تا خــــود خـدا رسید
میشــه چشــم نازتو
رو تن گلهــــا کـشید
مادرم جـــــونم فـدات
برم قــــربــون چشات
تو اگــــــــه نگام کنی
جون میدم واس نگات
مبارک باشه این روز
چقدر روز قشنگی
یه روز به اسم مادر چه روز رنگارنگی
مامان جون عزیزم الهی زنده باشی
دلم می خواد همیشه کنار من تو باشی
مبارک باشه این روز به تو مامان خوبم
تویی فرشته من تویی عزیز خونم
رو دستای قشنگت گل بوسه می کارم
تا وقتی شاد شادی منم غمی ندارم
مامان جونم مامان جون
وقتی تو رو می بینم
می خوام یه پروانه شم
رو دامنت بشینم
دلم می خواد هی خودمو لوس کنم
بیام تو رو بوس کنم
بگم خدا خدا جون
مامان من مثل تو مهربونه
یه کاری کن همیشه و همیشه
کنار من بمونه
شعر های مناسبتی روز مادر
ای مادر مقدس و ای مهربان من
ای روشنی قلب من و دیده گان من
عشق و صفا و مهر و محبت نشان توست
ای پرتو امید دل ناتوان من
روزت مبارک مادرم
سایه لطف خدایی مادر
معنی عشق و وفایی مادر
شعر من درخور تفسیرت نیست
اوج مهری و صفایی مادر
در گلستان ادب اموزگارم مادر است
بعد رب العالمین پروردگارم مادر است
من که شاگرد دبیرستان عشق مادرم
اولین معشوق من در روزگار مادر است
روز مادر مبارک
در کوچه جان همیشه مادر بـــاقیست
دریـای مـحبـتـش چو کوثر باقیست
در گـــویــش عـاشـقانـه، نـام مــــادر
شعریست کــه تا ابد به دفتر باقیست
روز مادر مبارک
مادرمای بهتر از فصل بهار
مادرم روشنتر از هر چشمه سار
مادرمای عطر ناب زندگی
مادرمای شعلهی بخشندگی
روزت مبارک مادر
پروراندی جان من با رنجهای بی شمار
کی شود قربانی ات این جان بی مقدار من
خرج کردی عمر خود را تا بروید جان من
من به لطفت زنده امای ابر باران دار من
روزمادر مبارک
خاک را پرسیدم
میتوانی آیا
دل مادر گردی
آسمانی شوی و خرمن اخترگردی
گفت: نی نی هرگز
من برای این کار
بوستان کم دارم
در دلم گنج نهان کم دارم
روز مادر مبارک
مادر قسم به جان عزیز ات که هیچ گاه
یاد شکـــــوهمند تو، از دل نمیرود
تا دامن کفـــــن نکشم زیر پای خاک
نقشی تو هم دمی ز مقابل نمیرود
روزت مبارک مادرم
ای عطر تو عطر هر بهار است، مادر
وای (وی) مهر تو در حد کمال است،
مادرای نام تو ملک، چه بی ریایی، مادر
هم شاه غم و ملک وفایی، مادر
روز مادر مبارک
هر بار که خنده بـر لبش مــی رویــد
یا نبض گل سرخ، سخن میگوید
چشمان پر از ستـاره مــــادر مــن
در گــردش آشـنـا مرا میجـویـد
روزت مبارک مادر
شعر قشنگ تبریک روز مادر
سایه لطف خدایی مادر
معنی عشق و وفایی مادر
شعر من درخور تفسیرت نیست
اوج مهری و صفایی مادر
روز مادر مبارک
مادرم ای بهتر از فصل بهار
مادرم روشن تر از هر چشمه سار
مادرم ای عطر ناب زندگی
مادرم ای شعله ی بخشندگی
مادرم ای حوری هفت آسمان
مادرم ای نام خوب و جاودان
مادرم ای حس خوب عاشقی
مادرم خوشتر ز عطر رازقی
مادرم ای مایه ی آرامشم
مادرم ای واژه ی آسایشم
مادرم ای جاودان در قلب من
مادرم ای صاحب این جسم و تن
مادرم می خواهمت تا فصل دور
مادرم پاینده باشی پر غرور
مادرم روزت مبارک ناز من
مادرم تنها تویی آواز من
تاج از فرق فلک برداشتن
جاودان آن تاج بر سر داشتن
در بهشت آرزو ، ره یافتن
هر نفس شهدی به ساغر داشتن
روز در انواع نعمت ها و ناز
شب بتی چون ماه در بر داشتن
صبح از بام جهان چون آفتاب
روی گیتی را منور داشتن
شامگه چون ماهِ رویا آفرین
ناز بر افلاک اختر داشتن
چون صبا در مزرع سبز فلک
بال در بال کبوتر داشتن
حشمت و جاه سلیمانی یافتن
شوکت و فر سکندر داشتن
تا ابد در اوج قدرت زیستن
ملک هستی را مسخر داشتن
بر تو ارزانی که ما را خوش تر است
لذت یک لحظه مادر داشتن !
فریدون مشیری
مطلب مشابه: متن تبریک روز مادر؛ ۵۰ جمله خیلی خاص عاشقانه روز مادر
گفت چون طفلی به پیش والده
وقت قهرش دست هم در وی زده
خود نداند که جز او دیار هست
هم از مخمور هم از اوست مست
مادرش گر سیلیی بر وی زند
هم به مادر آید و بر وی تند
از کسی یاری نخواهد غیر او
اوست جمله ی شر او و خیر او
خاطر تو هم زما در خیر و شر
التفاتش نیست جاهای دگر
شعر طولانی در وصف حضرت مادر
آهسته باز از بغل پله ها گذشت
در فكر آش و سبزی بیمار خویش بود
اما گرفته دور و برش هاله یی سیاه
او مرده است و باز پرستار حال ماست
در زندگی ما همه جا وول می خورد
هر كنج خانه صحنه یی از داستان اوست
در ختم خویش هم بسر كار خویش بود
بیچاره مادرم
هر روز می گذشت از این زیر پله ها
آهسته تا بهم نزند خواب ناز من
امروز هم گذشت
در باز و بسته شد
با پشت خم از این بغل كوچه می رود
چادر نماز فلفلی انداخته بسر
كفش چروک خورده و جوراب وصله دار
او فكر بچه هاست
هرجا شده هویج هم امروز می خرد
بیچاره پیرزن ، همه برف است كوچه ها
او از میان كلفت و نوكر ز شهر خویش
آمد به جستجوی من و سرنوشت من
آمد چهار طفل دگر هم بزرگ كرد
آمد كه پیت نفت گرفته بزیر بال
هر شب در آید از در یك خانه فقیر
روشن كند چراغ یكی عشق نیمه جان
او را گذشته ایست ، سزاوار احترام :
تبریز ما ! بدور نمای قدیم شهر
در ( باغ بیشه ) خانه مردی است با خدا
هر صحن و هر سراچه یكی دادگستری است
این جا بداد ناله مظلوم می رسند
این جا كفیل خرج موكل بود وكیل
مزد و درآمدش همه صرف رفاه خلق
در ، باز و سفره ، پهن
بر سفره اش چه گرسنه ها سیر می شوند
یک زن مدیر گردش این چرخ و دستگاه
او مادر من است
انصاف می دهم كه پدر رادمرد بود
با آن همه درآمد سرشارش از حلال
روزی كه مرد ، روزی یك سال خود نداشت
اما قطارهای پر از زاد آخرت
وز پی هنوز قافله های دعای خیر
این مادر از چنان پدری یادگار بود
تنها نه مادر من و درماندگان خیل
او یك چراغ روشن ایل و قبیله بود
خاموش شد دریغ
نه ، او نمرده ، میشنوم من صدای او
با بچه ها هنوز سر و كله می زند
ناهید ، لال شو
بیژن ، برو كنار
كف گیر بی صدا
دارد برای ناخوش خود آش می پزد
او مرد و در كنار پدر زیر خاک رفت
اقوامش آمدند پی سر سلامتی
یك ختم هم گرفته شد و پر بدک نبود
بسیار تسلیت كه بما عرضه داشتند
لطف شما زیاد
اما ندای قلب بگوشم همیشه گفت :
این حرف ها برای تو مادر نمی شود .
پس این كه بود ؟
دیشب لحاف رد شده بر روی من كشید
لیوان آب از بغل من كنار زد ،
در نصفه های شب .
یك خواب سهمناک و پریدم به حال تب
نزدیک های صبح