شعر و متن درباره روزهای پایانی زمستان (جملات و عکس نوشته خداحافظی)
شعر و متن درباره روزهای پایانی زمستان را در روزنو بخوانید. برف همچنین میتواند حس ملانکولی، نوستالژی و حتی غم را القا کند. در آثار نویسندگان روسی مانند داستایفسکی، برف اغلب با این احساسات همراه است و جوی ایجاد میکند که بیننده را به تفکر وامیدارد.

جملات زیبا درباره پایان زمستان
زمستان کوله بار نه چندان برفی اش را بسته
و در این روزهای واپسین مشغول وداع و خداحافظی است
گویی می خواهد به همه ی ما که در میان روزمرگی ها و مشغله ها سردرگمیم،
یادآوری کند که من زمستان بودمو در میان شما ـ نه چندان پرقدرت
هوای دلگیر زمستانی در حال تمام شدن اسـت
و قرار اسـت کـه هوای بهاری سر برسد و حال و هوای تمام آدم ها را شاد و زیبا کند.
بیاییم دل بـه طبیعت داده و با ان همراه شویم،
بیاییم حال و هوای دلگیر و زمستانی مان را بـه همراه طبیعت تغییر دهیم و ان را بهاری کنیم.
خدایا، دراین زمستانی کـه گذشت،
تجربه هاي تلخ و شیرین بسیاری برایم رقم خورد
و همه ی انها باعث شدند کـه زندگی را بهتر درک کرده و بفهمم.
خداوندا، کاری کن کـه نه تنها در فصل بهار پیش رو،
بلکه در تمام فصل هاي زندگی ام بتوانم بـه فلسفه زندگی بهتر پی برده
و زندگی را بـه معنای واقعی درک کنم
آخرین روزهای زمستان در گذر است
ای کاش
هرچه دوری و بی قراری ست به آخر برسد
و سال جدید را با عشق و امید نفس بکشیم
و هر ثانیه اش پر باشد از شادمانی..
فصل زمستان تمام شد و به انتهایش رسید
خواستم بگویم که بعضی از آدم ها به مانند همین فصل ها هستند،
تاریخ انقضایشان که به سر رسد باید از زندگی ات محوشان کنی در غیر اینصورت اگر بمانند،
نظم زندگی ات را از بین خواهند برد همانطور که زمستان اگر بیش از زمانی که دارد بماند،
نظم طبیعت را از بین خواهد برد
مطلب مشابه: متن برفی قشنگ { جملات و اشعار عاشقانه درباره برف و زمستان }

چند روز ﺩﯾﮕﺮ
اﻣﺮﻭﺯ میشود پاﺭﺳﺎﻝ
ﮐﻤﯽ ﺳﺎﺩﻩ
و کمی ﺧﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭ
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺳﺎﻟﻬﺎﺳﺖ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ
و ﻣﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ چشم داریم به فردا
ﺍﻓﺴﻮﺱ به فکر پاییز ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ
ﻭ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺑﻬﺎﺭ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺭﺍ فدا ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ
ﺟﺸﻦ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯾﻢ عید ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯾﻢ
و ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻫﻤﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ
با اﺧﺘﻼف ﭼﻨﺪ ﺗﺎ موی بیشتر سفید شده
خداحافظ زمستان جوانمرد
خداحافظ ابر فصل پر از درد
خدا پشت و پناهت فصل خسته
که از پیری نشسته بر رخت گرد
زمستان جان ،تو اوج فصلهایی
خدا بعد از تو فصلی را نیاورد
ولی دستت زمستان بی نمک بود
که مارا رفتنت خوشحالمان کرد
ز غم تا میزدی در زیر باران
حلالم کن که بر لب خنده آورد
تو تا شد خوب تا کردی به انسان
تورا تا میشد انسان خوب ، تا کرد
برو دیگر, خدا پشت و پناهت
فقط جان بهارت زود برگرد…
پاییز با همه دلتنگی هایش تمام شد
زمستان هم به آخر می رسد
و این تنها منم که در انتظار بهارم
تا به همراه ابرها بغل بغل باران ببارم
متن ادبی پایان زمستان
زمستان
وقتی بهار از راه رسید
یخهای قلبمان آب شد
گل عطرآگین احساس درونمان رویید
و یادمان آمد
شعری بچینیم
در وصف خوبرویی بهار
اما
یادمان نبود
وقت خداحافظی زمستان
دل آدم برفی
آب شد
در انتهای زمستان و ابتدای بهار مرور می کنمت
تو را چو شاخه یک گل نه خشک، تازه و سبز
درست در صفحه ی خوب آرزوهای کتاب زندگی ام
دخیل می بندم
خدا کند که بدانی چقدر دلتنگم
خدا کند که ببینی چقدر دلگیرم
در این مسیر بلند چه فرصت خوبی ست دوباره رد شدنت
چه عیدی خوبی ست دوباره آمدنت
مطلب مشابه: متن کوتاه زمستانی برای استوری و کپشن به همراه عکس نوشته

متن درباره آب شده برف ها
زمستان به پایان رسید،
این فصل با تمام خاطره های خوب و بدش به اتمام رسید
و روزی می رسد که زندگی تک تک ما هم به مانند این فصل پایان می یابد.
بیاییم تا فصل زندگی مان را با خاطرات خوش زیبا کنیم،
بیاییم خاطرات خوش مان را بیشتر از خاطرات بدمان کنیم
تا مبادا وقتی که در انتهای فصل زندگی بودیم،
برای گذشتش افسوسی بر دلمان باقی بماند.
زندگی را به فصول سال تشبیه می کنم
هیچ فصلی همیشگی نیست
در زندگی نیز روزهایی
برای کاشت، داشت، استراحت و تجدی و حیات وجود دارد
زمستان تا ابد طول نمی کشد
اگر امروز مشکلاتی دارید
بدانید که بهار هم در پیش است
برخی چیزها به مانند همین زمستانی که در حال پایان یافتن است تاریخ انقضا دارند، بیشتر از حد که بمانند غیر قابل مصرف خواهند شد و حتی وجودت را هم آزرده خاطر خواهند کرد.
اکنون این فصل زمستان در حال تمام شدن است و روزی می رسد که تو در آخرین فصل زندگی ات قرار داری و این فصل هم در حال تمام شدن خواهد بود. فکر نکن که زندگی طولانی هست و برای همیشه فرصت داری، از هر لحظه ات استفاده کنی و قدمی به سوی خوشبختی و شادی بردار تا مبادا در فصل آخر زندگی ات که بودی، حسرتی بر دلت باقی بماند.
حالا که فصل زمستان را به پایان می رسانیم، از ته دل خوشحالم که به بودن بعضی ها هم در زندگی ام پایان بخشیدم. آنها اگر در زندگی ام می بودند، زندگی ام را یکنواخت و بی روح می کردند درست به مانند همین فصل زمستان که اگر بیشتر می ماند زندگی همه ما را کسل کننده و خسته کننده می کرد. خوشحالم که آنها را از زندگی ام بیرون راندم چرا که حالا فرصت برای بهار پیش می آید و من می توانم انسان هایی جدید، انسان هایی که به من و پیشبرد زندگی ام کمک می کنند را وارد زندگی ام نمایم.
زمستان به پایان رسید، این فصل با تمام خاطره های خوب و بدش به اتمام رسید و روزی می رسد که زندگی تک تک ما هم به مانند این فصل پایان می یابد. بیاییم تا فصل زندگی مان را با خاطرات خوش زیبا کنیم، بیاییم خاطرات خوش مان را بیشتر از خاطرات بدمان کنیم تا مبادا وقتی که در انتهای فصل زندگی بودیم، برای گذشتش افسوسی بر دلمان باقی بماند.
اگر نتوانستی زمستانی که گذشت را آن طور که میخواهی زندگی کنی، ایرادی ندارد چرا که بهاری پیش روست و تو می توانی از این بهار استفاده کرده و زندگیت را به آن چیزی که میخواهی تبدیل کنی. حتی یک فصل هم برایت تبدیل کردن زندگی به آنچه که میخواستی زیادی است، در همین روزهایی که خدا فرصت نفس کشیدن را به تو می دهد هم می توانی از زندگیت همان چیزی را بسازی که همیشه انتظارش را داشته. فکر نکن فرصت ها تمام شده اند، هر روز که چشمانت را از خواب باز میکنی و دنیا را میبینی، یعنی فرصتی برای ساختن زندگی به تو داده شده.
یک سال دیگر هم گذشت و قرار است که سال جدیدی را شروع کنیم. با به پایان رسیدن این زمستان زنگ هشداری برای ما به صدا در می آید که یک سال دیگر گذشت، در زندگی چه کردی؟ چه دستاوردی داشتی؟ به کجا رسیدی و اگر ما برای این سوال ها پاسخی نداشته باشیم، یقیناً یک سال از بهترین سال های عمرمان را از دست داده ایم.

زمستان رخت هایش را جمع کرده، چمدانش را بسته و دارد می رود. او با آمدنش لحظاتی زیبا و عاشقانه بسیاری را برای عده زیادی از انسان ها به وجود آورد، در کنار در این، انسان های زیادی هم بودند که غم و ناراحتی را در این فصل تجربه کردند! زمستان با تمام خوب و بدی هایش گذشت و ما وارد فصل جدیدی می شویم، فصلی به نام بهار. بیاییم در این فصل، فصل زندگی مان را هم تبدیل به بهار کنیم و جزو آن دسته از افرادی شویم که وقتی در انتها به گذشته می نگریم، چیزی جز خاطراتی عاشقانه نیابیم.