اشعار میلاد حضرت علی اکبر (ع) و مجموعه شعر در وصف آن حضرت
اشعار میلاد حضرت علی اکبر (ع) را در روزنو قرار دادهایم. علی اکبر بن الحسین (به عربی: عَلِيّ ٱلْأَكْبَر ٱبْن ٱلْحُسَيْن) فرزند ارشد حسین بن علی و ام لیلا بود. وی در ۲۵ سالگی در روز عاشورا و در نبرد کربلا شهید شد. در ادامه با ما باشید.

شعرهای مولودی حضرت علی اکبر
امشب مدینه ، خبری پیچیده
تو باغ طاها ، ثمری رسیده
رو دست خورشید ، قمری خوابیده
هر کی امشب حاجت داره ، اگه که چشماش می باره
اگه که یاری نداره ، دستاش و بالا بیاره
آخه امشب شب میلاده ، آقامون علی اکبره
همون که خلق و مرامش ، خیلی شبیه پیغمبره
اکبره ، حیدره ، یا که سوره ی کوثره
علی ، علی اکبر
عسل ز شهد ، لب علی خورد
شبیه این گل ، عالم نیاورد
ماه جمالش ، دل از عمو برد
میگه با ایما اشاره ، خورشید با ماه و ستاره
باز انگار توی مدینه ، ثانی احمد اومده
بدونید اومد رفیق و ، شاگرد رزم ابالفضل
همونی که هست تو جنت ، شریک بزم ابالفضل
اکبره ، حیدره ، یا که سوره ی کوثره
علی ، علی اکبر

برجلوه و اجلال محّمد صلوات
برچهره و تمثال محّمد صلوات
دیدند چو رخسار علی اکبر را
گفتند که برآل محّمد صلوات
آئینۀ غرق نور ایزد آمد؟
یاجلوه ای از بهشت سرمد آمد
با دیدن اکبرش چنین گفت حسین
یکبار دگر بوی محمّد آمد
در دست حسین چون که گوهر دادند
آئینه ای از روی پیمبر دادند
بشکفت گُل خنده به لبها ، که به او
از گلشن جنّت علی اکبر دادند
عکس میلاد حضرت علی اکبر
در بیت حسین بن علی جشن وسرور است
میلاد عزیزی زسراپرده ی نور است
لیلا به شعف دست پدر داد پسر را
از چهره ی مولا غم واندوه بدور است
او اکبر اولاد علی نام حسین (ع)است
برخلقت او خالق دادار فخور است
با دیدن رویش همه در حال تحیر
در چشم همه روی پیمبر به ظهور است
آتیه نشان داد که آقا علی اکبر
از حیث عمل در ره جدش به عبور است
از قول معاویه شده ثبت به تاریخ
لایق به خلافت علی آن ماه فکور است
تمرین اذان می کند از کودکی خویش
در کرببلا صوت اذانش به وفور است
روزی که به دنیا زده پا روز جوان است
تبریک همه در طبق شادی وشور است
تبریک بگو شیعه تو بر حضرت صاحب
عیدی زسوی سرور ما اذن حضور است
یا رب این صوت محمّد یا صدای اکبر است
روی ماه احمد است یا لقای اکبر است
چون شبیه حضرت طه است خلق و خوی او
زین جهت مدح پیمبر خود ثنای اکبر است
خوی احمد را خدا فرمود اگر خلق عظیم
وصف این آئینه احمد نمای اکبر است
برتر از بیت الحرام است این حریم کربلا
چون گلشن آغشته با خون خدای اکبر است
داد قربانی بسی در کربلا ذات حسین
لیک حال او دگرگون در منای اکبر است
شد صفاو مروه اش ، سعی و تکاپوی حسین
زینبش لبیک گویان بر ندای اکبر است
داد جان خود حسین آن گه که اکبر شد جدا
گر نفس آید هنوزش ، از صدای اکبر است
از لب عطشان اکبر ، خشک شد کام حسین
عقل حیران از حدیث کربلای اکبر است
نور یزدان است اگر چه نور چشم فاطمه
تیره چشمانش و لیکن در عزای اکبر است
گفت بعد از تو علی جان گردد این دنیا خراب
قصه لولاک مصداقش فنای اکبر است
در حریم قرب حق ساقی علی مرتضی است
احمد اندر کربلا ساقی برای اکبر است
شد به زیر پای ثارالله جسمش تکیه گاه
عالم هستی حسان در زیر پای اکبر است
مطلب مشابه: اشعار زیبا در وصف حضرت عباس (ع) شعر کوتاه حضرت ابوالفضل

شعر تولد حضرت علی اکبر
باز هم آسمان این خانه
شب پر رفت و آمدی دارد
باز هم کوچهی بنی هاشم
بوی عطر محمدی دارد
در شبستان زلف تو ترسا
خال بر گونهی تو هندوکش
طاق زیبای ابرویت محراب
وه که لیلا چه معبدی دارد
کار چشم تو مبتلا کردن
خاک را با نظر طلا کردن
این زلیخای نفس ما یوسف
عاشق توست هر بدی دارد
خَلق تو خُلق تو تعالی الله!
چه شکوهی ست در تو یا الله
این علی تا که میرسد به خدا
صلوات محمدی دارد
قاسم صرافان
عاشق آن است که پر می گیرد
فقط از عشق خبر می گیرد
از جگر آتش اگر می گیرد
عشق را مدّ نظر می گیرد
منطق منطقه ی ما عشق است
مذهب مطلقه ی ما عشق است
بی دل آن است که دل داده به تو
کار و بارش فقط افتاده به تو
سجده کرده خود سجاده به تو
می رسد آخر این جاده به تو
راهی جاده ی مجنون شدنیم
بس که آماده ی مجنون شدنیم
ما همه در به در لیلاییم
بیش تر دور و بر لیلاییم
سائل پشت درِ لیلاییم
زیرِ دینِ پسرِ لیلاییم
تو علی اکبر لیلا هستی
نوه ی اول زهرا هستی
کیستی محشر در گهواره؟
فاتح خیبر در گهواره
یا که پیغمبر در گهواره
خنده ات اکبر در گهواره
همه را یاد نبی می انداخـت
یاد میلاد نبی می انداخت
صابر خراسانی
زیباتر از این ماه در عالم قمری نیست
خورشید شده پا به فرار و خبری نیست
با تیغ نگاهش به ملک بال و پری نیست
زیباتر از او روی زمین گُل پسری نیست
مشتاق ترین شب به ره عشق سحر شد
چشم همه روشن شده..ارباب پدر شد
تب کرده از این جلوه گری حضرت مولا
هر کس که تو را دیده شده محوِ تماشا
این کیست که امشب شده مجنونیِ لیلا؟
حق باشد اگر گفته خدا تبارک الله
آئینه ترین کَس به پیمبر علی اکبر
غوغا نه قیامت نه که محشر علی اکبر
در پیچ و خم زلف شما باد اسیر است
هر کس که خودش را به جنون داد…اسیر است
هر کس که به امضای تو آزاد…اسیر است
شیعه به تو از لحظه ی میلاد اسیر است
هنگام اذانت شده ای عشق سحر کن
بر ما و دل مضطر ما نیز نظر کن
در معرکه ها کارِ تو چون حیدر کرار
دشمن شده با خشم نگاه تو گرفتار
ای وای اگر تیغ کشی همچو علمدار
آنوقت شود معرکه از تیغ تو تب دار
صد ناز بنازیم بر این ضربتِ شصتت
میدان همه چون موم گرفتارِ دو دستت
عالم همه چون نقطه ی پرگارِ تو باشد
ارباب به والله گرفتار تو باشد
آقاست هر آنکس که بدهکار تو باشد
جبریل در افلاک علمدار تو باشد
یک بار دگر معجزه ای کن که ببینیم
در کرببلا پائین شش گوشه نشینیم
جز دست تو و دست علمدار علم نیست
جز جان تو روى لب ارباب قسم نیست
فرقى به میان عرب و نسل عجم نیست
جز عشق تو در فکر مدافع حرم نیست
نقش است به پیشانىِ من عمه ى سادات
جانم به فداى حرمت قبله ى حاجات
آرمان صائمى

شعر مولودی حضرت علی اکبر
سینه و طور تجلا عجبا
ذره و وصف ز بیضا عجبا
قطره و وصل به دریا نه عجب
نم و توصیف ز دریا عجبا
تا که دیدند رخ چون نبی اش
همه گفتند خدایا عجبا
یوسف کنعان دل آمد خدا
مهر بی پایان دل امد خدا
می زنم امشب ز مینای دگر
تا کشم تصویر زیبای دگر
آمده حسن خدای لم یزل
چون پیمبر یا که مولای دگر
سر زده موسی ز طور دیگری
آمده امشب مسیحای دگر
نام زیبایش چو نام حیدر است
او علی سر تا به پا پیغمبر است
خانه خون خدا غوغا شده
گوئیا که محشری برپا شده
ام لیلا زاداه لیلا،هر طرف
صحبت از لیلای این لیلا شده
این طرف مسرور گردیده علی
شادمان در آن طرف زهرا شده
کوری چشم حسودان شد پدر
چون خدا بر او عطا کرده پسر
مادر گیتی نزاید چون تویی
سروری را می سزاید چون تویی
ناتوان باشد بشر در مدحتان
حق تعالی می ستاید چون تویی
آفتاب از شرم رویت در حجاب
رفته و بالا نیاید چون تویی
ای قیامت آن قد و بالای تو
کار ما بسته به یک امضای تو
یک نظر بنشین جمالش را ببین
می برد دل از امیرالمومنین
برق لبخندش گرفته شهر را
روشن از نورش یسارست ویمین
نجل زیبای ولایت را ثمر
حلقه سبز امامت را نگین
خالق اکبر که اکبر داده است
هدیه بر حیدر پیمبر داده است
ای طواف من به گرد روی تو
طاق محرابم خم ابروی تو
تو مطهر زاده ای مولای من
عالمی گردیده مست بوی تو
باب حاجات همه بر من نگر
آمدم با قلب پرخون سوی تو
لحظه ای گیسوی خود را تاب ده
قطره ای ما را شراب ناب ده
میلاد یعقوبی